اطلاع از بروز شدن
یکشنبه 93 فروردین 31
ولادت مادر خوبیها حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و روز زن را به همهی دوستان به ویژه بانوان گرامی تبریک عرض میکنم.
بدون تردید، سنت بسیار خوبی است که همزمان با این ولادت آسمانی و باشکوه، مقام زن و مادر مورد تجلیل قرار گیرد و این مناسبت، بهانهای شود تا آقایان به شکلی هرچند ناچیز و مختصر، زحمت طاقتفرسای همسرانشان را ارج نهند و فرزندان به نوعی به ستایش مقام رفیع مادر و اعمال محبت به مادر خود بپردازد.
این مقدمهای بود برای گلایه از یک بدعت بدِ فرهنگی که چند سالی است در کشور رایج شده و به صورت یک اپیدمی در آمده و قطعاً اثرات زیانبار و منفی آن غیر قابل انکار است. البته این بدعت ربطی به روز زن به صورت خاص ندارد و در ولادت امیرمومنان و روز پدر و سایر مناسبتها مثل سالروز ازدواج و سالروز تولد و... جریانی فراگیر دارد.
شکی نیست که هدیه دادن از منظر اسلام، امری پسندیده وسفارش شده است؛ اما نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که این هدیه دادن و هدیه گرفتن امری اختیاری است که طبیعتاً باید از صمیم جان و دل باشد نه از روی اضطرار و چشم و همچشمی...
تاکید میکنم که با هدیه دادن نه تنها مخالفتی نیست که حتی از نظر دینی و روانشناسی امری نیکو و قابل تحسین و باعث افزایش محبت است، اما سخن در این است که نباید به عنوان یک وظیفه در مناسبتی خاص تلقی شود. هرکس میتواند در طول سال بهانهای دست و پا کند تا به شکلی دل عزیزش را به دست آورد و گوشهای از زحماتش را پاس بدارد. اما وقتی تهیهی کادو برای پدر در روز پدر یا برای مادر و همسر در زوز زن یا به هر مناسبت دیگر، تبدیل به یک سنت یا بدعت یا بهتر بگویم اجبار اجتماعی میشود، دیگر عنوان هدیه را از دست میدهد و امری واجب میگردد که اگر کسی انجامش نداد مرتکب گناهی بزرگ و نابخشودنی شده است که تا سالهای سال از ذهن طرف مقابل پاک نخواهد شد.
قابل انکار نیست که بسیاری از مردم ما توان تدارک چنین امور تشریفاتی و تهیهی هدایای آنچنانی را ندارند. اصلاً چه اشکالی دارد که این مراسم بدون تهیهی هدیه و نگاه به در و همسایه و فامیل و ترس از ملامتهای بعدی صورت بپذیرد؟ آیا اشکالی دارد که تکریم و تعظیم منزلت همسر یا مادر یا پدر، با یک شاخهی گل و یا حتی بدون آن و تنها با ابراز محبت عاشقانه صورت پذیرد؟ آیا اشکال دارد شاخص محبت یک نفر به مادر و پدر یا همسرش، میزان هدیهی که میخرد نباشد؟
به نظر میرسد که این بدعت ناشایست ـ هرچند به بهانهی مناسبتهایی شایسته رواج یافته است ـ باید تعدیل شود و این فرهنگ غلط اجتماعی که آحاد مردم را ملزم میکند تا برای عزیزانشان، در این مناسبتها هدیهای تهیه کنند، گاهی به جای آثار مثبت و افزایش محبت بین هدیه دهنده و هدیه گیرنده، موجب تنش و نزاع و کینهورزی هم میشود.
همین امروز ماجرایی شنیدم که بدون تردید نمونهی آن در گوشه و کنار کشور فراوان وجود دارد. اختلاف بین زن و شوهری به خاطر اینکه هدیهی روز زن، یک ادوکلن صد و پنجاه هزار تومانی بوده است، در حالی که هدیهی باجناق وی به خواهر خانمش، یک انگشتر دو ملیون تومانی بوده است. آیا باز هم میتوان گفت که این سنت حسنه است؟
در این میان متاسفانه رسانههای عمومی هم نقش خوبی ایفا نمیکنند. این رسانهها عموماً به جای آنکه در آرامش این موج اجتماعی بکوشند، بر آن دامن میزنند و بازار فروشندگان هدایای مختص مناسبتها را گرم میکنند. بعضی از این رسانهها با کوبیدن بر این طبل پرهیاهو حتی به تجسس در زندگی مسئولان میپردازند و برای مردم گزارش تهیه میکنند که مثلاً نمایندگان مجلس یا وزیران یا دیگر مقامات برای همسرانشان چه هدیهای تهیه کردهاند. به نظر میرسد که رسانههای عمومی باید این فرهنگ را القا کنند که احترام و تجلیل از مقام پدر، مادر و همسر، تنها با تهیه و تدارک هدایای نفیس نیست. بلکه میتوان با یک صلهی رحم کوچک یا بیان کلمهای عاشقانهتر از همیشه یا هر اقدام دلچسب دیگری به این وظیفه عمل کرد. با این فرهنگ سازی میتوان امید داشت که کسی به خاطر هدیه ندادن به عزیزش زیر فشار روانی له نخواهد شد و کسی هم توقع هدیه گرفتن نخواهد داشت تا گلایهمند باشد و حسرت به دل...
پ ن: در زمینهی بدعتهای بد اجتماعی که ظاهرش خوب است و عنوان فرهنگی را یدک میکشد، باز هم خواهم نوشت.